بادوم ما دخملیه!
یه سلام ویژه به آقا کیانم
یه سلام تپل به دخملی نازم
الهی من قربون جفتتون برم.امروز بالاخره رفتیم سونو و آقا دکتر گفت که بادوه تو دل مامان یه دخمله نازه.فدات بشم فرشته ی کوچولوی من.داداش کیانت هم همش میاد سمت شکمم و میگه نینی.چون هر وقت می خواد خودشو بندازه بغلم ،بهش میگم نینی ..تو شکمم نینی هست.اونم می خنده و همش وقتی شکم منو میبینه میگه نینی.قربون حرف زدنت برم که جیگر مامانی.
دخمل گلم یکم آقای دکتر نگرانم کرد.بهم گفت کلیه هات یکم ورم داره.منم کلی نگران شدم و استرس گرفتم.اما وقتی از دکتر پرسیدم گفت به احتمال خیلی زیاد ان شاالله قبل از دنیا اومدنت برطرف میشه و خطرناک نیست.نفسم الهی به حق بزرگی خدا صحیح و سالم دنیا بیای.بقیه چیزات عالی بود.الان تو 18 هفته هستیم.
کیان شیطون بلای خونه
2 روزه که رسما از شیر گرفتمت.فدات شم که خودت هم باباهم همکاری کردی.شبا یک نق میزدی ولی کار به گریه نمیرسید و اروم میشدی.شیر مرد منی تو.
میری تو اتاق و از کشو تیشرت بابا رو میاری و میدی بهش.یعنی بپوش و بریم بیرون.خدایی بابایی هم نه نمیگه و همیشه حتی اگه خسته هم باشه پسمل طلاشو میبره بیرون.امروز صبح هم که با مادرجون و آقاجونت رفتیم سون ،تو با آقا جونت رفتین پارک که حوصله ی شازده پسرمون تو مطب سر نره.شطون خودمی.
دخمل نازم،نفسم
باید دیگه امشب با بابا اسمت رو انتخاب کنیم.من پیشنهادم به بابا مهرسا و سارا هست ولی بابا همش میگه نه.حالا نمیدونم خودش چه اسمی رو برات انتخاب کرده.ولی در کل بااخره باید خوشمل خانوممون اسمش انتخاب بشه که دیگه با اسم صدات کنیم.
بازم میام با یه عالمه خبر !
دوستتون داریم برکتای زندگیمون.