پسرکم مسلمون شد!
عشقم سلام
اول از همه ازت معذرت می خوام که اینقدر دیر به دیر وبلاگت رو آپ میکنم گل پسری.اینو بذار به حساب اینکه یه مامانی هستم که حسابی سرم با شازده کوچولوم گرمه و کمتر می تونم برات بنویسم.ولی قول میدم که همیشه وبلاگت رو برات اپ کنم و از اتفاقا و لحظه های قشنگ زندگیت برات بنویسم عزیزم.
خبر مهم اینکه چهارشنبه 25 مرداد ماه بردیمت و ختنه ات کردیم فدات شم.الهی بمیرم که وقتی دکتر آمپول بی حسی رو برات زد یه کوچولو گریه کردی منم همون جا وسط مطب زدم زیر گریه.طاقت گریه هاتو نداشتم عزیزم.اما چیکار میشد کرد؟؟؟باید این اتفاق میوفتاد و تو بنا به سنتی که هست مسلمون میشدی.بیشتر اینکه مسلمون خونده بشی با اینکار،من تو رو مــــــــــــــــــــــــــــرد میدونم.الهی دامادیت عزیزکم.پسرم مرد شدی و من به داشتنت افتخار میکنم و صبح تا شب یه چیز و تکرار میکنم:
خدایـــــــــــــــــا شکرت
الانم یک هفته از ختنه ات میگذره و خدا رو شکر خوب شدی قربوونت برم.
دیگه اینکه حسابی لجبازی می کنی.نمیدونم لجبازیه یا طاقت بی محلی رو نداری.فقط کافیه 1 دقیقه دیر بغلت کنم یا بهت شیر بدم،خونه رو میذاری رو سرت و من اگه خودمو هم بکشم لب به می می نمیزنی!!! جونمی کوچولویه دوست داشتنی.تازه گیا دستاتو مشت میکنی و می کنی تو دهنت.طوری ملچ مولوچ راه میندازی که انگار داری خوشمزه ترین خوراکی دنیا رو می خوری.اونوقته که منم دلم می خواد بیام و قورتت بدم تا بری تو شکمم وروجکم.
فدات شم این روزا خیلی قشنگه.من و بابا از کنار تو بودن لذت میبریم.اینقدر دوستت داریم که حاضریم برات بمیریم.الانم با بابایی لالا کردین.قربون جفتتون برم.
پی نوشت:اولین عید زندگیت عزیزکم ،عید فطر بود.اولین مهمونی که رفتی هم خونه عمه ندا بود.
خدایا شکرت به خاطر این نعمتی که بهمون دادی.شکرت به خاطر فرزندی که به ما عطا کردی تا زندگیمون از اونی که بود قشنگ و قشنگتر بشه.خودت پشت و پناه شازده کوچولومون باش.