کیان 1.5 ماهه ی من
روزا دارن میگذرن و من هرروز عاشقتر میشم.عاشق فسقلی که خدا بهمون داده.
کیانــــــــــــــم،پسرم سلام
قربونت برم که داری بزرگ و بزرگتر میشی.هرروز دارم تغییرات و توی وجوودت میبینم.شیطون و بلا هم که هستی.کارایی می کنی که منو بابا داریم شاخ در میاریم.آخه دو روز پیش بعد از ظهر که 3 تایی لالا کرده بودیم وقتی بیدار شدم دیدم به پهلو برگشتی و خوابیدی.زودی بابا رو بیدار کردم تا ببینتت.ای جووووونم که مثل فرشته ها خوابیده بودی.وقتی شیر می خوری به من نگاه می کنی و هی دست از شیر خوردن برمیداری و بهم می خندی.
عادت کردی من مدام قربون صدقه ات برم،وگرنه شیر نمی خوری و همینطور ثابت می مونی.کافیه فقط یه دقیقه دیرتر برسم بهت و بغلت کنم و بخوام بهت شیر بدم اونوقت باهام قهر میکنی و تو بغلم هی داد میزنی ،بابایی میاد و بغلت میکنه و آروم میشی.منم باید بیام و هی دستای کوچولوتو ببوسم تا باهام آشتی کنی.آق و اوق می کنی و من ذوق میکنم با شنیدن صدای قشنگت.یه چندباری هم با صدا خندیدی!!!!که من و بابا کلی تعجب کردیم.
فدات شم چندروز پیش بابایی خودش گرمش بود وقتی تورو بغل کرد فکر کرد تو تب کردی!من هی میگفتم تب نداری و بابایی هی میگفت چرا تب داری.خلاصه اینقدر جو داد که بردیمت دکتر.دکتر هم گفت هزارماشاالله سالم سالمی و هیچیت نیست.وزنت هم کرد گل پسرم.خدا رو شکر که داری بزرگ میشی.
توی 42 روزگیت عزیزم 5 کیلو شده بودی.قربووووووووووووووونت برم.الهی همیشه تنت سلامت باشه عزیزم.
یه چندتا عکس برات میذارم تا تغییراتت و ببینی وببینی که چطور داری بزرگ میشی عزیزم.
خیلی خیلی دوستت داریم فرشته ی کوچولوی خونمون.
(اینجا 25 روزته عزیزم)
اینجام که مثل فرشته ها خوابیدی 40 روزته عزیزم.