پسر 10 ماهه من

1392/2/14 14:07

428 بازدید

اشتراک گذاری

پسر گلم ،شیرینی زندگیم سلام

شیطون شدی،بلا شدی،آقا شدی.. هرچی بگم کم گفتم..اینقدر شیرین شدی(البته بودی) که دلم می خواد جاشکلات قورتت بدم.دیروز دراز کشیده بودم و داشتم تی وی میدیدم... تو هم داشتی تو خونه بازیت بازی میکردی یهو گفتی ماما منم برگشتم دیدمت و دیدم لبای نازتو غنچه کردی قربونت برم. من زودی بلند شدم و بغلت کردم یه بوس آبدار خوشمزه از لپای پسر گلم گرفتم.بعد تو لبتو گذاشتی رو لپم که مثلا داری بوسم می کنی...ای جووووووووون دلم ..تمام خستگی های روزم از تنم در رفت..

فعلا با کمک دیوار و مبل و میز راه میری...مثل ووروجکا لم میدی به من و میاستی..منم تند تند لپاتو بوس میکنم و تو هم غش غش میخندی... وقتایی که بابا خونه هست که دیگه دست از سرش بر نمیداری... مدام از سر و کولش بالا میری و بازی میکنی..هر وقت هم کسی بره حموم میری پشت در میشینی و میکوبی به در که یعنی منم ببرین... خوبه من یه روز در میون حمومت میکنم ولی باز عاشق آب بازی هستی.گوشی بابا رو بر میداری و چون لمسی هست قشنگ انگشتت رو میکشی روش و قفلش و باز میکنی و بعد میذاریش رو گوشت و شروع میکنی به مثلا حرف زدن... کافیه من با خاله یه مامان جون تلفنی صحبت کنم هر جای خونه باشی تند تند چهاردست و پا میای و گوشی و میگیری و شروع میکنی به صدا در اوردن...قربونت برم که اینقدر عسلی... نفس منی تو..عمر منی تو...

اسباب بازیات و هم باید چند روز به چند روز برات عوض کنم تا دلت رو نزنه... عاشق کامیونتی... عروسکای فسقلیتو میذاری پشتش و هل میدی و صدا در میاری بعد که میرسی به دیوار پشت کامیونتو کج میکنی مثلا پیاده شدن... همشون و میذاری زمین.. منم با تمام عشقم نگات میکنم و قربون صدقه ات میرم شازده پسرم.مامان جونی چند روز پیش یه عالمه لباس برات فرستاده...یکی از یکی خوشگلتر... دست گلش درد نکنه...ان شاالله سایه اش هزار سال بالا سرمون باشه و تو هم نوه گل و خوبی براش باشی... دستای مهربونشو از همینجا می بوسیم...