بهار،عید،ما و نی نی
سلاااااااااااااااااام به گل پسرمون که بهار زندگی مامان و باباشه
عزیزم مامان این روزا خیلی خوشحاله.آخه بهار داره میرسه و 3 روز دیگه سال جدید از راه میرسه.سالی که قراره عشقمون به دنیا بیاد ان شاالله و ما روی ماهتو ببینیم شازده پسر.ای جانم!
این آخرین پست سال 90 عزیزکم.امسال عید که توی شکم مامانی برای خودت سال تحویل و جشن میگیری ولی ان شاالله سال دیگه بغلمونی و حسابی دلبری می کنی.خدایا بابت همه ی خوبی هات شکر.
بابایی الان سرکاره.قربونش برم که حسابی برای من و تو زحمت میکشه.میدونی عزیزم بابات می خواد تو بهترین و راحت ترین زندگی رو داشته باشی.امیدوارم همیشه احترامش رو داشته باشی و عاشقش باشی مثل من که عاشقانه دوستش دارم.
کوچولوی خوردنی مامان و بابا،این روزا همه حسابی حواسشون به توئه.دیروز مامان جون(مامان مهربونم) بازم برات حسابی خرید کرد.الهی قربونش برم که اینهمه مهربونه و تا بیرون میره محاله دست خالی برگرده و حتما برای نوه ی کوچولوش یه چیزی می خره.عزیزکم یادت باشه حسابی نوه ی خوبی برای مامان جون باشی.خاله های مامانی و خاله های خودت هم هرکدوم برات عیدی خریدن فندقکم!خوش به حالت!
وورجک خان این روزا بعضی وقتا خودتو توی شکم مامانی جمع می کنی و یهم شکمم سفت میشه.قربون دست و پای خوردنیت بشم من با خیال راحت توی شکم مامانی وول بخور و خودت رو جمع نکن،باشه؟
دوستت داریم.هم من هم بابا.بابا که حسابی باهات حرف میزنه.راستی چند روز پیش بابا برات یه عروسک جوجه تیغی گرفته.خیلی خوشمله.
عید و بهار و دوباره به تو شکوفه ی زندگیمون تبریک میگم.سال دیگه به امید خدا عید بغلمی،هوراااااااا هورااااااا
بگردیم و شادی رو پیدا کنیم