شهریور 91
فندقم سلام
این روزا صداهای بلند بلند از خودت در میاری.نگاه میکنی و سعی میکنی ادای حرف زدن در بیاری و برای من که خیلی جالبه ووروجکم چون بیشتر اوقات که با صداهای اج وجق باهات حرف میزنم می خندی و با صدا جوابمو میدی...ای جووووووووووونم که اینقدر شیرینی...عاشق یکی از جغجغه هاتی و فقط اونو دوست داری.وقتی با جغجغه های دیگه باهات بازی میکنم اصلا بهم توجه نمیکنی ولی خرچنگی رو خیلی دوست داری و از بین عروسکای جغجغیت هم مار و بیشتر دوست داری.اسمشو گذاشتم قیش قیش....(به یاد ماره تو کارتون رابین هود).تازه گیا هم سعی میکنم بهت یاد بدم اشیای کوچیک که تو دستت جا میشه رو بگیری.لمس کردن رو خیلی دوست داری.امروز برای اولین بار توی دو ماه و 20 روزگیت جغجغه و قیش قیش و توی دستات گرفتی و بالا و پایین میکردی و از صدای جغجغه ات کیف میکردی و می خندیدی.من فدای تو بشم.خدایای به خاطر این نعمت هزاران بار شکرت.این هفته می خوام شعله زرد درست کنم.برات نذر کرده بودم.چند وقت پیش کنار مچ پای چپت یه لک سیاه دیدم.ترسیدم.فکر میکردم کبود شده.هی به خودم می گفتم پای شازده کوچولوم کجا خورده خیلی ناراحت بودم و برات نذر کردم که چیزی نباشه من این هفته شعله زرد بپزم.برای اولین بار...فکر کن چه شود...خدا قبول کنه ان شاالله.آخه وقتی دکتر بردمت گفت هیچی نیست و حتما یه علامت ارثیه...منم اینقدر هول کرده بودم یادم رفته بود که بابا هم همین علامت رو روی ساق پای چپش داره.الهی من بخورمت که کپی رایت باباتی....
عزیزکم
شیطون شدی و بابایی رو خیلی دوست داری.فقط کافیه صدای بابا رو بشنوی...روتو میکنی سمت بابا و بهش می خندی....ای جون دلم.من قربون خنده هات.همیشه بخندی الهی جیگر مامان.
کیانم....عشقم...جونم...عمرم...همه کس و همه نفسم...همه ثروتم...دوستت دارم و خدا رو هزاران بار به خاطر دادن تو به من و بابایی شکر میکنم.الهی در پناه خودش همیشه شاد و سلامت و خوشبخت باشی.
اینم چندتا عکس از شهریور نود و یک:
*اینجا از حموم اومدی و خوابیدی.قربون خوابیدنت برم شیر مرد من.*
*تو و قیش قیش و خرچنگی....*
اینجااااااام از ذوق دست گرفتنت فوری از دستای کوچولوت عکس گرفتم ووروجکم.
*قیش قیش*
*جغجغه ات(خرچنگی)*
*میبوسم صورت ماهتو،عاشقققققققققتم.*