کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
سارا جونسارا جون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

عزیز دل مامانی و بابایی

"پـــــــــــدر"

1391/3/13 18:04
نویسنده : مامان فرزانه
322 بازدید
اشتراک گذاری

سلام اینبار مامان به پسرش ،یه سلام با تمام عشق به یکی یه دونه ی زندگیمونه.به کوچولویی که تا 4 هفته دیگه با به دنیا اومدنش شادی زندگی مامان و باباش رو هزار برابر میکنه.شازده کوچولوی خونمون الان روز آخر هفته ی 34 رو میگذرونیم.فردا آغاز هفته ی 35 و یه هفته نزدیکتر شدن به بغل کردنته،به دیدن چشمای نازت،به بوسیدن کسی که 9 ماه تو وجودم رشد کرد و بزرگ شد!همین حالا که دارم برات می نویسم از حس اون روز گریه ام گرفته.باورم نمیشه انگار همین دیروز بود که جواب آزمایشم + شد و من و حامد ،مادر و پدر شدیم.انگار همین دیروز بود که من وبابات تو رویامون یه پسر کوچولو داشتیم که اسمش رو کیان گذاشته بودیم،رویایی که به واقعیت رسید و خدا بهترین هدیه اش رو به ما داد.اعتراف میکنم که اگه به خاطر داشتن تو روزی هزار بار خدارو شکر کنیم بازم کمه.

قند عسل مامان ، فردا یکی از بهترین روزای خداست.روز تولد مولا علی(ع).روز پـــــــــــــــــــــدر*

این اولین روز پدریه که بابات طعم پدر شدن رو میچشه!الهی قربونش برم که هرچی از مهربونیش بگم کم گفتم.دلم می خواد وقتی بزرگ شدی یه مرد کامل مثل بابات بشی.مهربون،صبور،پرتلاش،خانواده دوست،با اراده.عزیزکم امسال که تو شکم مامانی هستی،ولی از سال دیگه جشن 3 نفرمون رو حسابی میگیریم.از همینجا به حامدم،همسر عزیزم میگم که روزت مبارک مرد زندگیم.الهی دست به خاک میزنی طلا بشه.من قربونت برم که اینهمه خوبی.

برات یه متن میذارم که فقط یک صدم حس پدر بودن رو درک کنی تا روزی که خودت ان شاالله پــــــــــــدر بشی عزیزکم.

 

پدر که باشی !!!
با تمام سختی ها و مشقت های روزگار،با دیدن غم فرزندت
می گویی : "نگران نباش ، درست میشود. خیالت تخت ، مــــــــــن پشتت هستم "


پدر که باشی ؛
سردت می شود و کت بر شانه ی پسر می اندازی.
چهره ات خشن می شود و دلت دریایی....آرام نمی گیری تا تکه نانی نیاوری

پدر که باشی ؛
عصا می خواهی ولی نمی گویی.
هرروز، خم تر از دیروز، جلوی آینه تمرین محکم ایستادن می کنی
پدر که باشی ؛
در کتابی جایی نداری و هیچ چیز زیر پایت نیست.
بی منت از این غریبگی هایت می گذری
تا پدر باشی. پشت خنده هایت فقط سکوت می کنی.
پدر که باشی ؛
به جرم پدر بودنت، حکم همیشه دویدن برایت میبُرند.
بی اعتراض به حکم فقط می دوی.
بی رسیدن هامی دوی و در تنهایی ات نفسی تازه می کنی.
پدر که باشی ؛

در بهشتی که زیر پای تو نیست باز هم دلهــــــــــــره هایت را مرور می کنی!
-------------------------------------------------------------------
امسال اولین سالیه که روز پدر ،بابای مهربونم رو ندارم.می دونی پسرم بابا بزرگت تو رو ندید و رفت.همه آتیش جیگرم برای اینه که فهمید داره بابا بزرگ میشه و تو رو ندیده رفت.که حسرت دیدن اولین نوه اش رو برای همیشه با  خودش برد.امسال روز پدر و به کی تبریک بگم؟؟؟
خدایا تو رو به حق مولا علی(ع)،به حق کرامت صاحب این ماه پدرم رو بیامرز و قرین رحمت و آرامش قرار بده.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مهدی یار کوچولو
15 خرداد 91 19:18
سلام وبلاگتون قشنگه خوشحال میشیم به وبلاگ کوچولوی ما هم سر بزنید
مامان سامیار
20 خرداد 91 14:07
عزیزم وبلاگتونو دیدم به سلامتی ایشالا قدمش مبارک باشه ما شمارولینک کردیم دوست داشتین مارولینک کنید