کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
سارا جونسارا جون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

عزیز دل مامانی و بابایی

شمارش معکوس برای اومدنت

1391/3/1 14:26
نویسنده : مامان فرزانه
333 بازدید
اشتراک گذاری

ســــــــلام آقا کیــــــان گل

عشق مامان و بابا،عسل زندگیمون،همه نفس و ثروتمون، خوبی گل پسرم؟؟ورود مشترکمون به هفته 33 مبارک .

خیلی وقته برات ننوشتم.البته می خواستم دیگه تاریخ دقیق اومدنت رو خانم دکتر مشخص کنه تا بیام و برات بنویسم.عزیزکم سیسمونیت تموم شد و حسابی مامان جون برات زحمت کشیده.از همین جا دستای مهربونش و می بوسم و میگم مامان جونم یه دنیا ممنون.کیـــــــان کوچولو هم یه دنیا می بوستت و ازت ممنونه.این روزا روزای خوبی بوده عسلکم.چند روز پیش روز مادر بود.برای من که امسال خیلی با سال های قبل فرق داشت.چون خدا طعم مادر شدن رو به منم چشوند.شاید تا قبل از اینکه مادر بشم واقعا نمی تونستم حس کنم مادرم چه حسی نسبت به من و زندگی و عاقبت من داره،ولی امسال با اینکه هنوز تو شکممی و بغلم نیومدی این حس بهم فهموند که مــــــــــــــــادر فرشته ی بی مثاله خداست.از همینجا هزاران بار می بوسمت مادر عزیزم و از خدا می خوام سال های سال سایه ات بالا سرمون باشه.

هدیه مامان جونی رو چون ازش دور بودم با خاله فاطمه ات که حسابی عاشقته هماهنگ کردم و یه کادو حسابی از طرف من خرید و به مامانی داد.برای مادر بزرگت هم هدیه خریدیم و با یه جعبه شیرینی بهش تبریک گفتیم عزیزم.بابایی هم برای من یه لباس حاملگی خوشمل هدیه خریده بود!!!الهی قربونش برم با این سلیقه اش.

میدونی تو عشق من و بابایی؟؟؟ وقتایی که لگد میزنی بابایی اینقدر ذوق میکنه! بالاخره شما شازده پسرشی دیگه.

حالا خبر خوشه فندقکم:

دیروز دکتر بودم برای چکاپ و تعیین وقت زایمان.خانم دکتر تاریخ سزارین و 14 تیر ماه زد.یعنی شب میلاد حضرت مهدی(ع).تازه تاکید کرد که عصر برای پذیرش برم و شب قند عسلمون رو به دنیا بیاره.هورااااا   چه شبی از این شب قشنگتر و با برکت تر؟! الهی خود حضرت مهدی پشت و پناهت باشه. من و بابایی که حسابی خوشحال شدیم.دیگه کم کم هم شروع کردیم به شمارش معکوس برای بغل کردن و دیدن فرشته ی زندگیمون.

بزن دست قشنگه رو به افتخار آقا کیـــــــــــــــان .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

دخمل مهربون
1 خرداد 91 18:41
فدات بشم
دخمل مهربون
1 خرداد 91 18:41
مامان میترا
4 خرداد 91 19:06
منم لینکتون کردم عزیز
مامان میترا
8 خرداد 91 14:23
امیدوارم راحت دنیا بیاد من هم وقتی مامان شدم تازه فهمیدم مادر یعنی چی ،فکرشو بکن ، مردها هیچ وقت نمی فهمن ، حتی گل پسمل شما و مانی من