کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
سارا جونسارا جون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

عزیز دل مامانی و بابایی

10 روز تا قشنگترین روز زندگیم

٩ ماه پیش وقتی برگه جواب آزمایشم مثبت شد هی مدام به خودم میگفتم 9 ماه دیگه بغلمی.انتظارم ماه به ماه بود و چقدر دلم میخواست روزا تند تند بگذرن.برای اینکه فکر کنم به همین زودیا میای بغلم شمارشم رو هفتگی کردم و با گذشت هر هفته خوشحالتر میشدم که یه هفته به اومدنت نزدیکتر شدم.حالا انتظارم به روز رسیده و تو گل پسرم 10 روز دیگه بغلمی.اینقدر حسش برام مبهم و قشنگه که نمیدونم چطور برات بنویسم که وقتی بزرگ شدی و وبلاگت رو خوندی متوجه بشی چقدر برای این روز خوشحالم و انتظارش شیرینترین انتظاریه که توی عمرم کشیدم.روزی که دکتر تاریخ زایمان و 14 تیر اعلام کرد به خودم گفتم ای خدا یعنی 1 ماه مونده؟؟؟؟ اما اینقدر روزا تند گذشت که حالا میگم خدایا برای این نعمت ب...
4 تير 1391

فقط23 روز مونده!!!!

سلام فرشته ی کوچولوی مامان اینقدر خوشحالم که نمیدونم چطور شروع کنم؟انگار همین دیروز بود که فهمیدم باردارم ،روزهار و شمردم و هفته هار رد کردم تا به قشنگترین روز خدا نزدیک بشم.به روز اومدن تو.فقط 23 روز مونده عزیزم.کمتر از یک ماه.از یه طرف خیلی خیلی خوشحالم و از یه طرف استرس دارم.خوشحالم برای اینکه بالاخره این انتظار 9 ماهه تموم میشه  و یکی دیگه از مهم ترین اتفاقای زندگیم رخ میده و پاره تنم به دنیا میاد! استرس دارم برای اینکه نمیدونم می تونم از پس مسئولیت مادر بودن بربیام و مادر خوبی برات باشم؟؟؟می تونم پسرم رو طوری تربیت کنم که بهش افتخار کنم؟؟ از خدا می خوام خودش بهم کمک کنه تا بهترین باشم.تا اونطور که لیاقت پسرمه تربیتش کنم.امیدوا...
21 خرداد 1391

"پـــــــــــدر"

سلام اینبار مامان به پسرش ،یه سلام با تمام عشق به یکی یه دونه ی زندگیمونه.به کوچولویی که تا 4 هفته دیگه با به دنیا اومدنش شادی زندگی مامان و باباش رو هزار برابر میکنه.شازده کوچولوی خونمون الان روز آخر هفته ی 34 رو میگذرونیم.فردا آغاز هفته ی 35 و یه هفته نزدیکتر شدن به بغل کردنته،به دیدن چشمای نازت،به بوسیدن کسی که 9 ماه تو وجودم رشد کرد و بزرگ شد!همین حالا که دارم برات می نویسم از حس اون روز گریه ام گرفته.باورم نمیشه انگار همین دیروز بود که جواب آزمایشم + شد و من و حامد ،مادر و پدر شدیم.انگار همین دیروز بود که من وبابات تو رویامون یه پسر کوچولو داشتیم که اسمش رو کیان گذاشته بودیم،رویایی که به واقعیت رسید و خدا بهترین هدیه اش رو به ما داد.اع...
13 خرداد 1391

شمارش معکوس برای اومدنت

ســــــــلام آقا کیــــــان گل عشق مامان و بابا،عسل زندگیمون،همه نفس و ثروتمون، خوبی گل پسرم؟؟ورود مشترکمون به هفته 33 مبارک . خیلی وقته برات ننوشتم.البته می خواستم دیگه تاریخ دقیق اومدنت رو خانم دکتر مشخص کنه تا بیام و برات بنویسم.عزیزکم سیسمونیت تموم شد و حسابی مامان جون برات زحمت کشیده.از همین جا دستای مهربونش و می بوسم و میگم مامان جونم یه دنیا ممنون.کیـــــــان کوچولو هم یه دنیا می بوستت و ازت ممنونه.این روزا روزای خوبی بوده عسلکم.چند روز پیش روز مادر بود.برای من که امسال خیلی با سال های قبل فرق داشت.چون خدا طعم مادر شدن رو به منم چشوند.شاید تا قبل از اینکه مادر بشم واقعا نمی تونستم حس کنم مادرم چه حسی نسبت به من و زندگی و عاقب...
1 خرداد 1391

برای مامان و بابا دعا کن فرشته ی پاکمون

میگن بچه ها قلب پاکی دارن.میگن خدا خواسته ی بچه ها رو زودتر میشنوه.میگن دعای کوچولو ها میگیره.میگن و راست میگن.چون پاکتر از قلب کوچولوی تو چی می تونه باشه؟معصومتر از تو کی می تونه باشه،وقتی هنوز درگیر دنیای ما آدم بزرگا نشدی؟!پسرم،فرشته ی کوچولوی دنیای مامان و بابا،محتاجیم به دعا.یه مشکلی برامون پیش اومده که حسابی فکر من و بابارو مشغول کرده.می دونی عزیزکم،خیلی سخته امیدت رو به یه مسئله ببندی و بعد خبر بیاد که نمیشه،تموم شد. امروز منم همچین خبری گرفتم،دلم گرفت،گریه کردم ، نمی خواستم به بابات الان بگم اما وقتی دلت درحد انفجار گرفته و کسی جز همسرت نیست که حرفاتو بشنوه نمی تونی حرفتو توی دلت بریزی.به بابا زنگ زدم و گفتم.قربونش برم که ناراحت...
18 ارديبهشت 1391

آغاز 10 هفته ی آخر

سلام مرد کوچولوی مامان واسه خودت مردی شدی و من دیگه دلم نمیاد بهت بگم فندقکم!! ولی خودت میدنی که این اسمیه که روزای اولی که اومدی توی دلم بهت میگفتم.برام شیرینه و گاهی وقتا دلم می خواد بهت بگم: سلام فندقکم،عزیزکم چطوری شیطون بلا؟با لگد زدنات؟وول خوردنات؟ماشاالله دیگه واسه خودت بیا و برو راه انداختی که نگو،چپ و راست هی مامانت و میزنی و منم کیف میکنم!!تا حالا دیده بودی کسی مامانش و لگد بزنه و مامانه قربون صدقه ی وروجکش بره؟؟؟من میرم.من قربون لگدات میشم ،قربون خودت که اینقدر عزیزی. پسرکم دو روزه که وارد هفته ی 30 شدیم.ای خدا شکرت.شکرت که یه نینی ناز بهمون دادی.مرسی که تا الان حافظ و پشتیبانمون بودی و به بزرگی خودت تا حالا مشکلی...
13 ارديبهشت 1391

***فتبارک الله احسن الخالقین***

نمی دانم وقتی بزرگ میشوی و نوشته های مادرت را می خوانی چقدر صداقت حرفایم را درک میکنی.همه آرزویم این است که اینقدر مادر خوبی برایت باشم که وقتی به چشمانم نگاه میکنی عشقم را به خودت ببینی.ببینی که مادرت چگونه تو را عزیزدل می خواند .ببینی که پدرت اینقدر تو را دوست دارد که خستگی 15 ساعت کار در روز را برای خوشبختی و آسایش تو به جان می خرد.نمی دانم آن روزها چطور پسری هستی.اما همه آرزویم این است که اینقدر خوب باشی که با افتخار از بودنت سخن بگوییم.و در هر کلام بگوییم: ***فتبارک الله احسن الخالقین*** -------------------------------------------------------------------------------------------------- نمی دانم روزی که تو به لطف خدا طعم پدر ...
31 فروردين 1391

معذرت خواهی اساسی از پسمل خوشملم

سلام عزیزکم. اول از همه معذرت می خوام که این مدت وبلاگت رو آپ نکردم قند عسلم.باور کن خیلی دلم می خواست زودتر از این مدت بیام و برات بنویسم ولی خوب جیگر طلای مامان،اینترنتمون قطع شده بود و بابات هم یه دفعه تصمیم گرفت که از یه شرکت دیگه اینترنت بگیره واسه همین حسابی معطل شدیم.حالا از این حرفا بگذریم،خودت چطوری عشق مامان و بابا؟؟ نمی دونی چقدر خوشحالم کوچولوی نازم،آخه خدا رو شکر روزا دارن یکی یکی میگذرن و روز دیدین تو نزدیکتر میشه.من و تو الان توی هفته 26و 3 روز   هستیم           فندقکم ، هوراااااااااااااااااا دیگه کم کم باید خودمون رو برای اومدنت حسابی آماده کنیم.چند روز پ...
26 فروردين 1391

بهار،عید،ما و نی نی

سلاااااااااااااااااام به گل پسرمون که بهار زندگی مامان و باباشه عزیزم مامان این روزا خیلی خوشحاله.آخه بهار داره میرسه و 3 روز دیگه سال جدید از راه میرسه.سالی که قراره عشقمون به دنیا بیاد ان شاالله و ما روی ماهتو ببینیم شازده پسر.ای جانم! این آخرین پست سال 90 عزیزکم.امسال عید که توی شکم مامانی برای خودت سال تحویل و جشن میگیری ولی ان شاالله سال دیگه بغلمونی و حسابی دلبری می کنی.خدایا بابت همه ی خوبی هات شکر. بابایی الان سرکاره.قربونش برم که حسابی برای من و تو زحمت میکشه.میدونی عزیزم بابات می خواد تو بهترین و راحت ترین زندگی رو داشته باشی.امیدوارم همیشه احترامش رو داشته باشی و عاشقش باشی مثل من که عاشقانه دوستش دارم.   ...
27 اسفند 1390