من مامان یه شوالیه و یه پرنسسم
سلام به روی ماه دو تا فرشته های زندگیم. قربون جفتتون برم که همه دنیای من و بابایی هستین.روزا دارن تند تند میگذرن و من شاهد بزرگ شدن شازده کیان و نزدیک شدن به به دنیا اومدن دخملیمون هستم.خدا رو برای اینهمه لطف و مهربونیش شکر میکنم. کیان شیطونه ی من یه دو هفته ای مامان جون و خاله فیفی و خاله فاطی خونمون مهمون بودن.چقدر خوش گذشت.حسابی شیطونی کردی .دست مامان جونی و خاله ها درد نکنه که برایت چند دست لباس پاییزه و اسباب بازی هدیه اورده بودن.خوش به حالت.اینقدر لباس داری که موندم اینایی که کوچیک شدن و چیکار کنم؟؟حسابی کیف میکردی.همش تا خاله فاطی دراز میکشید میرفتی و می پریدی رو شکمش.بنده خدا من همش نگران این بوم که آپاندیسش نترکه.یا گوشی ها...